خشم در چشمان او موج میزند، نفرت و اشتیاق انتقام در چهرهاش دیده میشود. هر موجودی که بر سر راهش قرار بگیرد هیچ شانسی برای زنده ماندن ندارد.
بالاخره بعد از انتظارات فراوان برای قسمت سوم و پایانی سری God of War و البته بعد از یک پیش غذا (God of War Collection) کریتوس آماده است تا عظمت خود و ویرانی المیپوس را به دنیا نشان دهد و برای بار آخر خشمش را بر سر خدایان خالی کند.
بازیهای قبلی سری God of War را به جرات میتوان جزو بهترین بازیهای عرضه شده بر روی PS2 قرار داد، بازیهایی که در سبک خود بهترین بودند و باعث شدند خیلی از بازیهای همسبک تقلیدهای بزرگ و کوچک از روی آنها داشته باشند. GoW III نیز از این قاعده مستثنی نیست و قطعاً بار دیگر ثابت میکند که هنوز شاه این سبک است.
بازی یک شروع حماسی و باورنکردنی دارد، جایی که درست بعد از پایان GoW II شروع میشود و کریتوس سوار بر تایتان Gaia در حال بالا رفتن از کوه الیمپوس برای تمام کردن کار Zeus است که سر و کله Poseidon خدای دریاها و برادر Zeus پیدا میشود. خدایان برای دفاع از الیمپوس هرکاری انجام میدهند، Poseidon اولین خدایی است که در سر راه کریتوس و تایتانها میایستد و با تمام قدرتش به آنها حمله میکند، اینگونه اولین باس فایت عظیم بازی شروع میشود. کریتوس هم آماده است تا به بیرحمانه ترین نحو او را بین میبرد و به راهش برای نابودی الیمپوس ادامه میدهد.
مبارزه با Poseidon و تمام کردن کار او در نمای اول شخص یکی از جذابترین و خشنترین صحنههای بازی است. در واقع بازی پر از صحنههای خشن، سینماتیک و عظیم در حین مبازات است که بازیکن را خیره میکند. منظور از عظیم فقط یک کلمه ساده برای تعریف الکی نیست بلکه فقط کافی است به نبرد با تایتان معروف "کرونوس" برسید تا معنی عظمت بازی را درک کنید.
نحوه قرار گیری دوربین در سینماتیک شدن بازی نقش به سزایی دارد. میتوان گفت در اکثر صحنهها حرکت و زاویه دوربین بسیار خوب کارگردانی شده که این امر خود تاثیر بسیاری در گیمپلی دارد. گیمپلی سنتی سری GoW در این بازی نیز تکرار شده است و نباید انتظار تحول کامل آن را داشته باشیم، اما المانهای متعددی به گیمپلی اضافه شده است که آن را بیش از پیش لذت بخش میکند. اولین نکته متفاوت نسبت به دو بازی گذشته، اضافه شدن آیتمها است. در بازی 3 نوع آیتم از جمله: "سر هلیوس" "تیر کمان آپولو" و "کفشهای هرمیز" وجود دارد که هر کدام کاربردهای خاصی دارند. به طور مثال در مناطق مشخصی میتوان از کفشهای هرمیز برای بالارفتن از دیوار استفاده کرد یا در مکانهای تاریک میتوان از سر هلیوس به عنوان منبع نور استفاده کرد. استفاده از آیتمها محدود به پر بودن item bar است که با استفاده پیاپی خالی میشود اما مجدداً به صورت خودکار پر میشود. تغییری دیگر در گیمپلی، نوع استفاده از جادوها است. برخلاف دو بازی گذشته این بار جادوها به سلاحهای کریتوس پیوند خورده اند. هر سلاح دارای یک جادو است که با انتخاب سلاح مورد نظر و زدن دکمه R2، جادوی مرتبط با آن فعال میشود. در مجموع 4 سلاح وجود دارد که با پیشروی در بازی آنها را به دست میآورید. نکته بسیار مثبت در مورد سلاحها نسبت به سلاحهای دو بازی گذشته این است که کارایی زیادی در مبارزات دارند و بازیکن اشتیاق بیشتری به استفاده از سلاحهای مختلف خواهد داشت، به این دلیل که تعویض آنها در بین مبارزات آسانتر شده و با زدن کلیدهای جهت میتوان به راحتی سلاحها را تعویض کرد. ضمن اینکه عملکرد و ضربات بهتری دارند، به خصوص Nemean Cestus که نسبت به دیگر سلاحها متفاوتتر است. در دو نسخه قبلی شرایط به این صورت نبود و بازیکنان بیشتر مواقع تنها از (Blade of Athena(Chaos استفاده میکردند.
مبارزات در سری GoW همیشه نقطه اوج گیمپلی بودند، این مساله در GoW III هم کاملا احساس میشود. به لطف سیستم جدید تعویض سلاح، در حین مبارزات، سریعاً و به راحتی میتوان سلاح را عوض کرد و بدون اینکه سرعت مبارزه افت داشته باشد، Combo های بیشتر و متنوعی را بر سر دشمنان فرود آورد. از این لحاظ مبارزات در GoW III کاملاً راضی کننده هستند. البته اکثر دشمنان مربوط به همان دو نسخه قبلی فقط با کمی تفاوت هستند، اما چندین دشمن جدید از جمله Chimera نیز وجود دارد که نحوه مبارزه خاصی دارند. اما باس فایتها از لحاظ تنوع و کیفیت بسیار خوب هستند به خصوص اینکه چندین باس فایت در مقیاس عظیمی رخ میدهد، به جرات میتوانم بگویم جزو خاطره انگیزترین مبارزات در تمام بازیها برای من بودند. هرچند که مبارزه پایانی بازی میتوانست خیلی بهتر از اینها باشد.
بخش Platforming نیز با وجود Icarus Vent جذاب و هیجان انگیز کار شده، این مراحل چندین بار در بازی تکرار میشوند جایی که شما با سرعت بسیار زیاد از تونلهای عمودی بالا یا پایین میروید و در سر راه باید مراقب سنگها و صخره باشید. همچنین بالا رفتن از صخرهها نیز جزیی از بخش Platforming هستند و با استفاده از کفشهای هرمیز قابلیت بالارفتن و حرکت برروی بعضی دیوارها را دارید.
بخش پازلها نیز اگرچه از نظر تعداد در حد دو بازی قبلی نیستند اما هرچه در بازی پیش میروید با پازلهای بهتری روبهرو میشوید.
اگر به خاطر داشته باشید در ابتدای ساخت بازی، استودیو سازنده وعده گرافیک پر زرق و برق در حد دموهای CG را داده بود در حالی که عده زیادی این مطالب را دروغ خطاب میکردند و آن را به تمسخر میگرفتند اما Santa Monica در انتها به این حرف و حدیثها پایان داد. GoW III از لحاظ بصری اگر بهترین بازی این نسل نباشد، قطعاً یکی از بهترینهای گرافیک در میان بازیهای کنسول است، به طوریکه CGهای GoW II را به یک جوک تبدیل میکند، اما باید بگویم در عین حال ضعفهای کوچکی نیز دارد. مدل سازی کریتوس به بهترین نحو انجام شده است و جزییات بینظیری دارد اما برروی مدل سازی و جزییات بعضی از کاراکترها نسبت به بقیه کمتر کار شده که در برخی موارد کاملا واضح است. ضمن اینکه نباید از وسعت و گرافیک چشم نواز محیط چشم پوشی کنیم، در مواجه با یکی از باسهای بازی شما بر روی بدن عظیم او در حال مبارزه هستید و مشاهده میکنید که چطور محیطی با آن وسعت در حال تکان خوردن است، این نکته خود جای تعجب دارد که چطور Santa Monica موفق به انجام این کارها بر روی سخت افزار محدود کنسول شده است. نورپردازی پویای بازی نیز در خودنمایی گرافیک تاثیر به سزایی دارد، برای مثال بازتاب نور سلاحهای کریتوس در محیط های تاریک واقعا دیدنیست.
از AA بسیار بالای بازی نیز نباید گذشت زیرا تقریبا (به جز سایهها) هیچ لبه دندانه داری در بازی مشاهده نمیشود. سازندگان از تکنولوژی MLAA در بازی بهره برده است، این تکنولوژی تقریباً با 16x AA برابری میکند و برای یک بازی کنسولی نکته قابل توجهی است. نمونه ضعیفتر MLAA قبلا در بازی Saboteur استفاده شده بود. با فراگیر شدن این تکنولوژی میتوان امید داشت که اکثر سازندگان از این قابلیت در بازیهای PS3 استفاده کنند.
یک نکته جالب، نبود صحنههای CG در بازی است. Cut Sceneها همگی توسط انجین بازی پردازش شدهاند. تعدادی از آنها real time پردازش میشود و تعدادی دیگر با یک سری افکت بیشتر از قبل بر روی انجین ساخته شده و نمایش داده میشوند. نکته دیگری که قابل ذکر است، فریمریت بازی است. فریمریت در مواقعی که مبارزهای درکار نیست معمولا بر روی 60 است اما هنگام مبارزات شلوغ به 40 فریم در ثانیه نیز میرسد. که در بدترین حالت نیز از خیلی از بازیهای این نسل بیشتر
داستان بازی را شاید تنها نقطه صعف آن میتوان به حساب آورد. البته داستانِ کلی خوب نوشته شده است و پایانی شایسته را برای کریتوس رقم میزند اما مشکلاتی نیز در نحوه روایت و برخی جزییات داشت. متاسفانه بدون Spoil کردن داستان راهی برای توضیح وجود ندارد بنابراین ممکن است با خواندن این قسمت کمی از داستان برایتان Spoil شود.
همان طور که گفتم داستان به نحو مناسبی روایت نمیشود و باعث ایجاد سردرگمی میشود، برای مثال ممکن است در بعضی مواقع برای بازیکن سوال پیش بیاید که کریتوس در این مکان چکار میکند و هدفش چیست. ضمن اینکه سوالهایی نیز در طول داستان بوجود میآید که یا جواب درستی به آنها داده نمیشود و یا اصلا بی جواب باقی میمانند، مثلاً برای تبدیل شدن آتنا به موجودی فرای خدایان، نویسندگان فقط به این توضیح بسنده کردهاند که او خود را برای نجات زئوس فدا کرد، و یا اینکه چرا جعبه پندورا خالی بود و به چه جهت از یک جعبه خالی بوسیله آتش Olympus محافظت میشود و .... بنابراین میتوان گفت داستان بازی میتوانست بهتر از این باشد اگر نویسندگان بازی بر روی نحوه روایت آن بیشتر کار میکردند. گرچه پایان بسیار خوب و شجاعانه برای این 3 گانه و کریتوس بود.
میرسیم به بخش موسیقی و صداگذاری، که از نقاط قوت بازی محسوب میشوند. موسیقی سری GOW همانطور که میدانید همیشه تم حماسی مربوط به افسانههای یونان را داشته و GoW III نیز از همین قاعده پیروی میکند و با قطعات شاهکاری که Gerard Marino و دیگر آهنگ سازان بازی ساختهاند حس هیجان و قوطهور شدن در دنیای اساطیر یونان به بازیکن انتقال داده میشود. صداگذاری شخصیتهای بازی نیز خوب کار شده است به خصوص صدای خود کریتوس که مثل همیشه عالیست، جالب است بدانید صداگذاری شخصیت هرکول بر عهده Kevin Sorbo بود که سابقاً در سریالها و فیلمهای متعددی در نقش هرکول ظاهر شده است.
در کلام آخر GoW III گرچه نقاط ضعف کوچکی داشت اما گیمپلی طوفانی و گرافیک خیره کننده آن باعث تبدیل شدن GoW III به یکی از بهترین بازیهای این نسل و سال 2010 شده است.
منبع:bazicenter